جنگل……یا……کویر

باد در حال رقصیدن با شن های داغ شده از گرمای سوزان افتاب بود.هو هو باد در گوشم میپیچید.       شاید کاکتوس ها اب را در خود جمع کرده بودند که در امان بی امانی خورشید بی اب نمانند.                  شاید کویر هم میخواست مانند جنگل دلربا باشد بجای باد طوفانی نسیم خنک در وجودش جریان یابد.شاید دوست داشت بجای کاکتوس درخت های سر به فلک کشیده داشته باشد و چشمه ای جاری با ابر های بهاری زیبایی هایش باشد نه تیغ,خار و شن های داغ.

تمثیل این مثل, زندگی ما انسانهاست که عده ای وجودشان کویر است و در روحشان برای دیگران جذابیتی نیست و کسی بهره بری از انها نمیکند و عده ای مانند جنگل در میان سبزه زار های وجود خود رود هایی جاری دارند که دیگران از انها استفاده میکنند. عده ای نسیمی که از وجودشان میوزد ارامش بخش است و عده ای طوفان مرگبار از درونشان برون می اید .

تمام این ویژگی های خوب و بد به ما بستگی دارد که کدامیک در ما بروز داده شود .ولی به ظاهر کویر وجنگل هر دو زیباست و افریده خداست اما تشبیه به زندگی ما .مارا با خدا اشنا میکند که با وجود او جنگل هایی خرم در وجودمان خلق میشود.              به امید فردایی خرم.